تذکر رهبرفرزانه انقلاب به وبلاگ نویسان
تذکر اول رهبر عزیز انقلاب :
«واقعاً يكى از چيزهايى كه ما همهمان [باید توجه كنیم]، به مردم هم بايد بگوييم، ياد بدهيم كه توجه بكنند اين است كه: به صرف توهم اين كه حالا اين كار مصلحت دارد، دستشان را، يا قلمشان را، ياوبلاگشان را آزاد نكنند كه هر چه به دهنشان آمد، آن را بگويند؛ اينجور نيست، چون وسايل مدرن امروز همه مشمول همين حكم است. يعنى خواندن وبلاگ هم مثل خواندن كاغذ است، كتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. استماع غيبت شامل همهى اينها ميشود؛ يعنى ملاك استماع در اينها وجود دارد مسلماً.»
تذکر دوم رهبر فرزانه انقلاب :
«فضاى اهانت و هتك حرمت در جامعه، يكى از آن چيزهايى است كه اسلام مانع از آن است؛ نبايد اين اتفاق بيفتد. فضاى هتك حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سياسى است. انتقاد، مخالفت، بيان عقايد با جرأت، هيچ اشكالى ندارد؛ اما دور از هتك حرمتها و اهانتها و فحاشى و دشنام و اين چيزها. همه هم در اين زمينه مسئولند. اين كار علاوه بر اينكه: فضا را آشفته ميكند، و اعصاب آرام جامعه را به هم ميريزد، كه امروز احتياج به اين آرامش هست “خداى متعال را هم از ما خشمگين ميكند.
دیدار با ولی نعمتمان
قراربود تشریف ببرند منزل یکی از علما .
قبل ازآن ،دیدار باخانواده های شهدا بود که کمی طول کشید ویک ربع تأخیر پیش آمد.آن عالم از علت تأخیر جویا شد وآقا توضیح داد که در جریان دیدار با خانواده های شهدا دریکی ازمحله ها متوجه شدند خانواده شهید دیگری هم آنجا زندگی می کند که سر زدن به آنها ،باعث این تأخیرشد.
آن عالم به کنایه گفت: این کارها برای جذب قلوب ،بد نیست !
آقا نگاهی به او انداخت وبا جدیّت پاسخ داد:اسمش را هرچه دوست دارید بگذارید ولی بدانید اگراین خانواده شهدا وخون پاک عزیزانشان نبود ،این عمامه بر سربنده وجنابعالی قرار نداشت .
برگرفته ازخاطرات سبز ص143
حجت الاسلام موسوی کاشانی
رفتارعلوی
هم ازموفقیت عملیات والفجر 10خوشحال بودیم هم ازحضور آقادر قرارگاه .موقع ناهار ،بچه ها کمی بیشتر از حد معمول ،تدارک دیدند تا به نوعی شادی خود را ابراز کنند.
آقا با دیدن غذا کمی مکث کرد .
شما خیلی از جسمتان کار میکشید و بیشتر از این ها به انرژی نیاز دارید ولی آیا بقیه نیروها هم چنین غذایی در اختیار دارند؟ برای من همان غذای سربازی رابیاورید .نباید کسی احساس کند من که رئیس جمهور هستم ،بابقیه تفاوت دارم…
بعدهم درباره حفاظت ازبیت المال ،توصیه هایی فرمودند.
برگرفته ازکتاب درسایه خورشید ص 55
سردار شهید شوشتری
کاسه متبرّک
برای سرکشی ازبچه های یزد ،همراه آقا به تیپ الغدیر رفتیم.
آیت الله سید روح الله خاتمی نماینده امام دراستان یزد هم آن جابود.بادست های لرزان ،مقداری ماست گرفت ودرکاسه ای بزرگ ،دوغ درست کرد.
کاسه را آورد پیش آقا .تعارف کرد .آقافرمودند:«خیلی زحمت کشیده اید خودتان میل کنید .»
آقا سید روح الله قبول نکرد ،می گفت می خواهد متبرک شود .حتی اجازه نداد آقا کاسه را دردست بگیرد .خودش ان را با دست نگه داشت تا ایشان ازآن بنوشد.
پیرمرد کاسه راچرخاند . لبانش رادرست به همان نقطه ای که آقا ازآن نوشیده بود چسباند ودوغ راسرکشید.
برگرفته ازکتاب پرتوی ازخورشید ص 75
حجت الاسلام ذوالنور
سلام مرا برسان...
عملیات والفجر8،سال 64 فاو.حاجی بخشی بایک دوربین در دست ،مشغول فافیلم برداری ،آمد بالای سرپپکر شهیدی که لای پتو پیچانده شده بود.
گفت:این پتو روبازکنیدتافیلم بگیرم .بچه ها سرباز زدند .
خودش پتو را کنار زد .پیکر فرزندشهیدش «عباس بخشی »را لای پتو دید .
پس باصدایی رسا فریاد برآورد: «عباس جان!شیر مادرحلالت ؛سلام مرابه عمو وبرادرت برسان …»
می توانید برای دریافت بقیه روایت های کوتاه وخواندنی از زندگی شهید ذبیح الله بخشی به سایت www.hagi bakhshi.ir مراجعه کنید.