سیره خوبان /پیشرفت مرحوم سیدبحرالعلوم به وسیله امداد غیبی
میرزای قمی قدس سره نقل کرده است:من با علامه بحرالعلوم به درس آقا باقربهبهانی می رفتم وبااودرس هارامباحثه می کردم وغالبادرس هارا می نوشتم بعدمن به ایران آمدم. پس ازمدتی،سیدبحرالعلوم بین علماودانشمندان شیعه،به عظمت وعلم معروف شد.من از شنیدن این خبرتعجب کرده،با خودمی گفتم:
اوکه این اندازه استعدادنداشت چطوربه این عظمت علمی رسید؟تااین که به زیارت عتبات عالیات مشرف شدم.درنجف اشرف،سیدبحرالعلوم رادیدم ومسئله ای راازایشان سؤال کردم.دیدم جدّااودریای علم است وحقیقتا،بایدبه او بحرالعلوم گفت.بعدازاو سؤال نمودم: آقا،چگونه به این درجه ازعلم ودانش رسیدید؟ایشان فرمودند:میرزاابوالقاسم،جواب سؤال شماازاسراراست،امابه شمامی گویم وتقاضادارم که تامن زنده ام برای کسی نقل نکنید.بعدفرمودشبی درمسجدکوفه آقایم حضرت ولی عصر(عج)رادیدم که مشغول عبادت است؛ ایستادم وسلام کردم جوابم راگفتندودستوردادندکه پیش بروم. من مقداری جلورفتم،ولی ادب کردم وزیادجلونرفتم.فرمودند: جلوتربیا؛پس چندقدمی هم نزدیک تررفتم.بازهم فرمودند: جلوتربیا.من نزدیک شدم.ایشان مرادربغل گرفتندوبه سینه مبارکشان چسباندند.دراین جا،آن چه خداخواست به قلب وسینه من سرازیرشد.
سیره خوبان /برای نجات گربه
همسایه علامه طباطبایی(ره)نقل می کرد:علامه یک روزصبح فردی رابه دنبال من فرستاد؛باآنکه ایشان برای کارشخصی به کسی مراجعه نمی کرد.رفتم ودیدم که بسیارناراحت است ونمی تواندمطالعه کند.بعدمعلوم شدگربه ای درچاه حیاط خلوت خانه افتاده است وباآنکه مرتب برای آن حیوان غذاوگوشت میریخت،ولی بسیارناراحت بودکه چرامابایدغفلت کنیم وسرچاه رابازبگذاریم وحیوانک درآن بیفتدو…سپس دستورداد که مقّنی بیاورند ودرچاه رابکنند وگربه رابیرون بیاورند.
فرزندشان گفت:این کارهزینه زیادی داشت،ولی خوشحال بود که خلاصه گربه ازچاه بیرون آمد